هدیه شوم فیلترینگ به کودکان ایرانی!
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۲۲۸۴۷۸
روزنامه ایران در ادامه نوشت: از آنسو والدین هم که درگیر روزمرگی هستند خیلی زود تسلیم این خواسته کودکان کم سن و سال خود میشوند. حتی بسیاری از والدین ایرانی ترجیح میدهند که از این وسایل به عنوان خاموش کننده فرزندان خود استفاده کنند. کودکان کم سن و سال کنجکاو هم به محض دسترسی به اینترنتها به دنیای ناشناخته وب وارد میشوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فیلترشکن، همسایه فیلترینگ
درست همزمان با همین اشتیاق، حوزههای فیلترینگ روز به روز گسترش پیدا می کند. بهطوری که دامنه آن به برخی منابع تامین بازیها و اپلیکیشنهای شبکههای اجتماعی رشد پیدا کرده است.بر همین اساس کودکان کم سن و سال صاحب گجتها به مرور زمان به این فکر میافتند که برای دسترسی بهتر به منابع اپلیکیشنهای بازی و شبکههای اجتماعی باید فیلتر شکن نصب کنند. فیلتر شکنهایی که میان آنها به صورت دست به دست میچرخد! والدین هم نسبت به وجود آنها در گوشیهای همراه و تبلتهای کودکان و نوجوانان خود بیاطلاع هستند. بیاطلاعی که تبعات عجیب و غریب و وحشتناک برای خانواده و جامعه ایرانی دارد.
در گام اول باید به این مساله توجه داشت که به باور کارشناسان حوزه فناوری هر چقدر دامنه فیلترینگ گسترش یابد، تمایل به داشتن فیلتر شکن هم افزایش پیدا خواهد کرد! به این ترتیب اصرار برخی کارشناسان حوزه فرهنگ بر استفاده بیشتر از فیلترینگ و فیلتر کردن گسترده سایتها حتماً به نتیجه مطلوب منجر نخواهد شد. به شکلی که بسیاری از کاربران کم سن و سال با مشاهده این حجم از فیلترینگ به استفاده از فیلتر شکنهای قویتر و پرسرعتتر بیشتر ترغیب میشوند.
فیلترینگ، کانال هدایت کودکان به دنیای درون فیلترشکنها
کارشناسانی که متفاوت با برخی جریانهای سیاسی حامی فیلترینگ فکر میکنند، براین باورند که کودکان خیلی زود با مشاهده فیلترینگ به سمت نصب فیلترشکن با هدایت دوستان میروند.
اینگونه استفاده از این فیلترشکنها مخاطب کم سن و سال را در مواجهه با چند موضوع قرار میدهد ۱- تبلیغات سایتهای مستهجن که به صورت اتوماتیک وار روی فیلتر شکنها قرار دارد و به صورت ناخواسته کاربر را به سمت سایتهای مستهجن هدایت میکند ۲- این فیلتر شکنها گاهی اوقات دسترسی کاملی به حریم خصوصی افراد میدهد. مسالهای که کاربران کم سن و سال کاملاً با آن ناآشنا هستند. همین مساله سبب میشود که برخی سوءاستفاده گران مجازی به عکسها و محتویات خانوادگی دست پیدا کنند و این مساله میتواند تبعات خطرناکی برای کل خانواده داشته باشد ۳- به باور همین دست صاحبنظران در برخی اوقات وجود این فیلتر شکنها در گجتهای سرگرمسازی کودکان میتواند آنها را به صورت ناخواسته به سمت بخشهایی از فضای مجازی هدایت کند که در حالت عادی امکان دسترسی به آنها نیست. از همین روی، در چند ماه اخیر روانشناسان نسبت به تبعات وجود فیلتر شکنهای دستگاههای اندرویدی کودکان هشدار دادهاند.
محتوایی غیر قابل درک برای کودکان
روانشناسان به این مساله اشاره دارند که اولین پیامدهای حضور فیلتر شکنها در تبلت کودکان گشودن پنجره محتوایی است که ذهن کم سن و سال آنها به هیچ وجه آمادگی تحلیل درون مایه آن را ندارد!به نحوی که خیلی زود میتواند بلوغ زودرس جنسی را برای کودکان و نوجوانان کم سن و سال به همراه داشته باشد. این کارشناسان منزوی شدن کودکان و نوجوانان را پیامد دیگر این مساله میدانند. چرا که آنها در مواجهه با این محتواهای هنجارشکنانه احساس نوعی سردرگمی و شاید گناه میکنند و همین مساله باعث درگیری های ذهنی بیهوده در میان آنان میشود.درگیریهایی که در اولین گام تاثیرات خود را بر کیفیت تحصیلی و روابط اجتماعی کودکان نشان میدهد.
روانشناسان بر این باورند مواجهه کودکان با این محتواها حتی میتواند منجر به بروز خشونتهای کلامی و عملی در رفتار آنها شود. همه این موضوعات به دلیل آن است که ذهن آنها توانایی ادراک و تحلیل مجازی بودن به تعبیری غیر واقعی بودن چنین محتوایی را ندارد.این اتفاق در شرایطی برای کودکان و نوجوانان ایرانی رخ میدهد که در بسیاری از کشورهای دیگر والدین نظارت قابل توجهی بر اپلیکیشنهای نصب شده بر روی گجتهای فرزندان خود دارند. مهمتر آنکه دراین کشورها دایره فیلترینگ آنقدر گسترده نیست که کاربران برای دسترسی به هر منبع مجازی، نیاز به نصب برنامههای عبور از محدودیتها داشته باشد.
راه حل، گسترش فیلترینگ است؟
حال با توجه به این ابعاد این سوال مطرح است که آیا راه حل در فیلتر کردن فیلتر شکنهای جدید است؟ و یا باید چاره کار را در جای دیگری جست وجو کرد؟ به باور صاحبنظران حوزه فناوری اطلاعات، تجربه نشان داده است که امکان فیلتر کردن همه این فیلترشکنها وجود ندارد و در سوی مقابل والدین ایرانی هم به دلیل دلمشغولیهای فراوان امکان نظارت مستمر را بر گجتهای کودکان خود ندارد.
با توجه به جمیع این مسائل در چند ماه اخیر به این مساله از سوی کارشناسان اجتماعی و تربیتی از زاویه دیگری نگریسته شده است. آنها بر این باورند که باید بر خلاف رویه همیشگی یعنی ایجاد محدودیت بیشتر، این بار به دنبال راههای ایجابی بود.
در اولین گام نباید حوزه فیلترینگ بر فضای مجازی و شبکههای اجتماعی را آنقدر گسترش داد که افراد برای استفاده از برنامههای معمولی هم مجبور به داشتن فیلتر شکن باشند. بویژه اینکه کودکان کم سن و سال همیشه به دلیل وجود اشتیاق ذهنی به دنبال آسانترین راه حل هستند!
راه حلی که برای آنها در این موضوع نصب فیلتر شکن است.به این ترتیب با گسترش دامنه فیلترینگ به صورت اتوماتیک وار افراد کم سن و سال را به سمت نصب فیلتر شکن سوق دادیم.دومین راهکار پیشنهادی از سوی کارشناسان، به بحث همیشگی تولید محتوا برمیگردد.
محتوایی که باید بر اساس علاقه مندیهای این قشر کم سن و سال جامعه تولید شود و آنها را جذب کند تا آنها به دنبال محتوایی خارج از چارچوبهای فضای مجازی ایران نباشند. در راهکار دوم هم کارشناسان تاکید دارند که نباید محتوای طرف مقابل حذف شود بلکه باید به سمت نوعی رقابت تولید محتوای داخلی در فضای مجازی در مقابل محتوای خارجی گام برداشت.
موضوعی که تا به امروز سازمانهای مدعی عریض و طویل برای آن بودجههای بسیاری دریافت کردهاند، اما کاری پیش نبردهاند.
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۲۲۸۴۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مشق الفبای زندگی در آغوشی شاید مهربانتر از مادر
ایسنا/قزوین میگوید «معلمهای استثنائی انتخاب شده هستند، مگر میشود از آنچه خداوند برایت مقدر کرده پشیمان باشی»، آری خداوند به این معلمان مأموریت داده که با عشق و صبوری به دانشآموزانی با شرایط خاص درس زندگی بیاموزند؛ ایسنا در این گزارش به مناسبت هفته معلم چند خطی از معلمان استثنائی نوشته است.
به رسم هر سال قصد داشتم تلفنی و یا شاید هم حضوری مصاحبهای تهیه کنم و تیک انجام آن را مثل هر سوژه دیگری روی کاغذ بزنم اما انگار حس ناخودآگاهی من را به سمت دیگری صدا میزد، سمتی که برای قدم برداشتن به سوی آن باید طوری دندانهایم را روی هم بفشارم که مبادا وقتی به آن چهره معصوم با موهای طلایی و چشمهای سبزش مینگرم اشک در چشمم حلقه بزند.
همان رکودر صورتی همیشگیام را برمیدارم و عینکم را به چشمم میزنم، به مقصد میرسم و وارد مدرسه میشوم؛ در بدو ورود به مدرسه از آن دور دانشآموزی خندهرو که در حال پایین آمدن از پلههاست دستش را بالا میبرد و با مهربانی بلند و کشدار میگوید سلام، من هم در جواب میگویم سلام دختر زیبا.
به گزارش ایسنا، اینجا مدرسه ابتدایی «بیاضیان» است، مدرسهای که خیّر مدرسهسازی به نام «نجف بیاضیان» آن را در سال ۸۵ احداث کرده و هم اکنون دانشآموزان کم توان ذهنی، سندروم داون و بیشفعال در آن تحصیل میکنند.
گویا زنگ تفریح است و بچهها یکی پس از دیگری به حیاط مدرسه میآیند، هر کدام نگاه و رفتارهای متفاوتی دارند، یکی پر جنب و جوش است و پلهها را دو تا یکی طی میکند، یکی آرام در پنهانیترین گوشه حیاط مینشیند و آن یکی برای پایین آمدن از پلهها خودش را در آغوش گرم مادرش جای داده است.
همانطور که محو خندههای بیکینه این فرشتگان هستم حس میکنم کسی پشت سرم ایستاده وقتی برمیگردم دختری را میبینم که ماسک بر صورت دارد اما انگار چشمان درشت و مشکی او یک کتاب حرف دارد و فقط یک نفر باید بیاید و آن کتاب را بنویسد، سلام دادم و اسمش را پرسیدم اما دخترک بدون جواب به سمت کلاس میرود.
زنگ تفریح تمام میشود، وارد ساختمان مدرسه میشوم، صمیمیت و مهربانی خالصانه مدیر، کادر و معلمان این مدرسه آنقدر زیاد است که پتکی بر افکارم میزند و در ذهنم میگویم هنوز هم دنیا جای قشنگی برای زندگیست.
از راهروی مدرسه گذر میکنم و وارد کلاس میشوم معلم جوان و مهربانی در حال تدریس است، از همین آستانه در کلاس هم میتوان متوجه صبوری و عشق در قلب او به این کودکان معصوم شد.
از کنکور زبان جا ماندم و سرنوشت مرا به اینجا آورد!
سمیه کیایی که معلم کودکان استثنائی است، در گفتوگو با ایسنا میگوید: از سال ۹۵ در حال تدریس در مدرسه استثنائی هستم، وقتی کنکور دادم مدرسه استثنائی دومین انتخابم در کنکور بود امید به قبولی نداشتم اما وقتی نتایج آمد بسیار خوشحالم شد، البته که اوایل خیلی دوست داشتم معلم زبان شوم اما از کنکور زبان جا ماندم و سرنوشت طوری شد که من اینجا باشم.
وی درباره تفاوتهای دانشآموزان استثنایی با دانشآموزان عادی بیان میکند: در این مدرسه دانشآموزان بیشفعال، کمتوان ذهنی، سندورم داون تحصیل میکنند و تفاوت این است که در مدرسه استثنایی معلم باید به صورت فردی ارتباط بگیرد و تدریس کند چراکه هر دانشآموز خلقوخوی متفاوتی دارد و با هر یک از آنان باید رفتار ویژهای داشته باشیم به طور مثال دانشآموزان سندروم داون احساساتی هستند یا دانشآموزان بیشفعال با معلم خیلی همکاری ندارند و به یکباره حتی به بیرون از کلاس میروند.
این معلم در پاسخ به اینکه آیا تاکنون خسته و پشیمان شده است، خاطرنشان میکند: فکر کنید معلم باشید چندین ماه درس بدهید و نتیجهای نگیرید چون دانشآموز کشش ذهنی نداره، درست سنجش نشده و یا به صورت اشتباه در مدرسه ثبتنام شده است، شاید گاه خسته شده باشم اما هیچ وقت پشیمان نشدم.
وی تصریح میکند: ارتباط با دانشآموزان استثنائی تأثیر مثبتی در زندگیام گذاشته، من امروز آدم ۱۰ سال پیش نیستم و خیلی قویتر از قبل شدهام، وقتی معلم مدرسه استثنائی هستی باید دانشآموزانت را با تمام کم و کاستیهایشان دوست داشته باشی و برای ادامه راه حتماً باید صبوری را سرلوحه قرار دهی.
این معلم در خصوص بهترین هدیهای که روز معلم دانشآموزان برایش آوردهاند میگوید: بهترین هدیهای که روز معلم گرفتم یک شاخه گل مصنوعی پارچهای بود که چهار میل روی آن خاک نشسته بود و این هدیه را از دانشآموزی دریافت کردم که وضعیت مالی خوبی نداشتند وقتی هم گل را برایم آورد گفت «خانم مامانم هیچی برای شما نخریده بود و من فقط همینو تونستم براتون بیارم»؛ این هدیه خیلی برای من ارزشمند است و هنوز هم آن را دارم.
فراموشی عدالت آموزشی در مدرسه استثنائی
وی درخصوص مشکلات ساختمان مدرسه استثنائی میگوید: مدرسه ما دو طبقه است و آسانسور ندارد و دانشآموزانی که معلولیت دارند هیچ وقت نمیتوانند به طبقه بالا و سالن اجتماعات بیایند مگر اینکه پدر و مادر با سختی فرزندش را در آغوش بگیرد و به طبقه بالا بیاورد، ای کاش که مدرسه مناسب این کودکان مظلوم ساخته شود و بستههای حمایتی برای خانواده آنان نیز در نظر گرفته شود تا کمی بار مشکلات از دوششان برداشته شود. یکی دیگر از مشکلات نبود گفتار درمان و فیزیوتراپ است در صورتی که ما تمام تجهیزات لازم را در مدرسه داریم.
کیایی درباره یکی از خاطرات دوران فعالیت خود در مدرسه استثنائی اظهار میکند: روز اول کاری من بود، هیچ تجربهای نداشتم صرفاً کارورزی رفته بودم اما مسئولیت کلاس نداشتم، زنگ اول همه چیز خوب پیش رفت، زنگ دوم یکی از دانشآموزان روی زمین افتاد و تشنج شدید کرد، ترسیده بودم که باید چه کنم فقط به پهلو او را خواباندم، پارچهای لای دندان او گذاشتم و پس از رد شدن تشنج او را بردم و دست و صورتش رو شستم و مواجهه با این اتفاق در اولین روز کاری موجب قویتر شدن من در این راه شد.
وی در پایان بیان میکند: معتقدم معلمهای استثنایی انتخاب شده هستند چراکه خداوند فرشتگانی را به ما سپرده بنابراین تدریس به این دانشآموزان برای من جایگاه والایی دارد.
به کلاس دیگری میروم، در این کلاس تقریباً ۱۰ دانش آموز حضور دارند، یکی با کتاب درسیاش مشغول است، آن یکی بازیگوشی میکند و حواسش به رکودر صورتی در دست من است.
تدریس در مدرسه استثنایی را به هرکاری ترجیح میدهم
زینت نعمتیفر که نیمی از عمر خود را در راه تدریس به کودکان استثنائی گذرانده است و امسال بازنشسته میشود در گفتوگو با ایسنا اظهار میکند: زمانی که کنکور دادم هیچ شناختی نسبت به مدرسه استثنائی نداشتم، در این رشته قبول و مشغول تدریس شدم حتی اگر پیشنهاد تدریس در مدرسه عادی داشته باشم هرگز قبول نمیکنم و این دانشآموزان را رها نخواهم کرد چراکه وابستگی عمیقی به این کودکان معصوم دارم.
وی میگوید: هیچ وقت از تدریس در مدرسه استثنائی خسته و پشیمان نشدم و همیشه برای ارتباط با این دانشآموزان انرژی دارم و به طور کلی هم در محیط این مدرسه روابطه عاطفی عمیقی بین معلم و دانشآموز جاری است.
نعمتیفر خاطرنشان میکند: همیشه سعی کردهام با دانش آموزانم رابطه عمیق و همراه با مهربانی برقرار کنم و به حدی به آنان وابسته هستم که اگر در مورد مشکلی در خانواده دانشآموزم مطلع شوم تمام فکرم درگیر او خواهد شد طوری که انگار از یک خانواده هستیم.
وقتی سؤال میکنم بهترین هدیهای که از دانشآموزان دریافت کردید چه هدیهای بود؟ پیش از اینکه معلم بخواهد پاسخم را دهد از انتهای کلای دانشآموزی که روی ویلچر نشسته، نگاهش را از من میدزد و بلند میگوید «خانم هدیه من تو راهه».
نعمتیفر هم در پاسخ میگوید: لبخند بر لبان دانشآموزان برای من بهترین هدیه است و هیچ هدیهای جز حال خوب آنان من را خوشحال نمیکند چراکه از صمیم قلبم دوستشان دارم و این دوست داشتن تا حدی است که وصف آن در جمله نمیگنجد.
وی در خصوص کمبودهای مدارس استثنائی اظهار میکند: این دانشآموزان نیاز به روابط اجتماعی و آموزش مهارتهای اجتماعی بیشتری دارند اما متأسفانه زمان کمی برای آموزشهای مهارتی در نظر گرفته شده درصورتیکه باید بر افزایش مهارتهای این دانشآموزان تمرکز شود تا بتوانند فعالیتهای روزمره خود را به تنهایی انجام دهند.
این معلم در پایان بیان میکند: خوشبختانه مدیر توانمند مدرسه ما امسال اتاق مهارتی در این مدرسه آماده کرده است تا دانشآموزان با حضور در این اتاق بتوانند مهارت آموزیهایی چون اتو و جمع کردن لباس، شستن ظرف، غذا درست کردن و مواردی از این دست را یاد بگیرند.
پس از پایان مصاحبه چشمم به دانشآموزی که در انتهای کلاس کنار پنجره تنها نشسته است میافتد، همان دانشآموز با چشمان مشکی است که چند دقیقه پیشتر در حیاط مدرسه دیده بودم، به آرامی از معلم میپرسم اسم آن دانشآموز چیست میگوید اسمش شهرزاد است و به دلیل مشکل ذهنی که دارد ترجیح میدهد همیشه تنها بشیند و کم پیش میآید با کسی صحبت کند.
در چشمان دخترک خیره میشوم و چشمانم را میبندم و در خیالم شهرزاد را در قامت معلمی میبینم که در همین کلاس برای دانشآموزانش قصه میگوید، آری با صبوری و با فداکاری قصه شادی، قصه آزادی و قصه آدمیزادی را برای دانشآموزانش میگوید.
انتهای پیام